-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 اسفند 1390 17:51
با عرض معذرت، الان وخت ندارم .. کلی کار ریخته رو سرم .. بعدن ها اگه وخت کردم قول می دم به خاطرتون ناراحت بشم. با تشکر از صبوری شوما عوامل غم ُ غصه آور !!
-
والاااا
دوشنبه 22 اسفند 1390 14:06
و چه بهتر، که زین پس به جلسه ی دفاع، گفته شود: "جلسه ی نزاع" !
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اسفند 1390 16:42
خسته م از این همه درگیری ذهنی از این همه کلنجار رفتن با خودم کاش دلم "هیچی" می خواست! پ.ن:حس ُ حالمون، هر شرایط و وضعیتی که توش به سر می بریم، تنها و تنها باعث ُ بانیش خودمونیم و نه کس دیگه ای!
-
خیلی هم خوب!
چهارشنبه 17 اسفند 1390 22:25
امروز شد جزو یکی از روزای عالی ُ تکرار نشدنی زندگیم! من ُعاطی ُ بیست کیلو بادمجونی که، برای جشنواره ی غذای "انجمن خیریه ندای هستی" در تلاش بودیم برای دُرس کردن یه دیگ کشک بادمجون!! :دی همه با هم :دی دست درد هم گرفتیم،تاول هم زدیم که فدای سرمان! فردا هم ان شا الله به زور زدنمــآن ادامه می دهیم، باشد که لذت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 اسفند 1390 17:53
این روزا دارم به این نتیجه می رسم که اصلا بلد نیستم دُرُس فک کنم !! کلافه و درگیرم کلن با این مسئله این روزا ... کسی هم نیس یاری کند ما را !
-
همممم
شنبه 13 اسفند 1390 16:49
این که فهمیده نشی ، خیـــلی بهتر از اینه که اشتباه فهمیده بشی. پ.ن:اینقد دوس دارم این روزا یکی باشه که نگفته، حالمُ بفهمه!
-
سخت نگیر
جمعه 12 اسفند 1390 11:52
وقتی دور ُ ورت پر ِ از آدمایی که فقط "ادعا می کنن" دوسِت دارن ولی پنچ دیقه هم واست وخت ندارن، خیلی قشنگ لبخند می زنی و با خودت تکرار می کنی: خودم که واسه خودم وخت دارم! و وختی به این مرحله رسیدی شک نکن که موفق میشی ، به جان خودم راس می گم : )
-
مولچه مولچه
پنجشنبه 11 اسفند 1390 14:42
این مورچه ها رُ دیدی ؟ وختی مثلا یه تیکه شیرینی رو زمین پیدا می کنن می چسبن بهش تکونم نمی خورن ؟ خیلی خوشکلن خدایی .. بضی وختا دوس دارم مث همین مورچه ها شونصد دستی بچسبم به بضی آدما و ولشون نکنم :دی
-
فمیدی چی گفتم ؟
پنجشنبه 11 اسفند 1390 11:36
دور ُ ورمون پر ِ از آدمایی که دوست داشتن بلد نیستن ، می خوان همدیگه رُ دوس داشته باشن ولی بلد نیستن ... فقط به خاطر این که انسانن !!
-
خطــ ـــر
چهارشنبه 10 اسفند 1390 17:57
تا اطلاع ثانوی به دلیل لغزندگی اعصاب احتمال برخورد زیاد است !
-
بیخیالت می شم
چهارشنبه 10 اسفند 1390 13:49
هـِـی لعنتـــــی!میخواهم توصیف ات کنم. خیاط نبودی.اما خوب وصله های جور واجور به من زدی! آشپز نبودی.اما چه آش چـربی برایم پختی! کفاش نبودی.. اما چه به اندازه ، کفش رفتن ام را دوختی! و مـن. دیــــوانه نبودم!! اما چه دیوانه وار دوست ات میدارم پ.ن:نمی دونم نویسنده ش کیه !
-
شمس ِ مولانا
چهارشنبه 10 اسفند 1390 12:45
می دونی ! دقیقا از همون روزی که گفتی می خوای بری دلم برات تنگ شد. همین هفته ی پیش بود گفتی دو سال دیگه می خوای بری .. از همون روز احساس تنهایی کردم ، حس ترس ، ترس از اینکه نکنه با رفتن تو بشم همون آدم قبلی ، همونی که کوچیک ترین مشکل زندگیش واسش خعلی مهم جلوه می کرد ُ بیخیال بودن ُ بلد نبود. می دونی دختر؟ من با تو به...
-
فک کردن کار سختیه خُ :دی
سهشنبه 9 اسفند 1390 18:55
خیلی چیزا رُ نمی دونم .. قبول ولی همون چارتا چیزی رُ هم که می دونم موقع عملی کردنشون ، کم می آرم اووووم ..نچ !! پ.ن:یه کم بیش تر به مخم فشار بیارم فک کنم مشکلم حل بشه :دی
-
تو ِ لعنتی
دوشنبه 8 اسفند 1390 21:50
من ِ خر ِ نفهم که تو را از اعماق تهـــ ـم دوس دارم ! و تو ، تویی که دریغ می کنی خودت را از لحظه هایم ...
-
دلم سهم خودت است!
شنبه 6 اسفند 1390 17:58
روحـ ــم را بـردی می گویـی دلــت را نمی خـواهم!! مگـر نمی دانـی عزیــ ـزم دل ِ بی روح خریدار ندارد... پ.ن: ای گل لاله تو رو داشتن یه خیاله/توی فکرم شب ُ روز صد تا سواله، آرزوهای محاله، دل ساده خوش خیاله/ عشق نمی خوابه تو رو خواستن نمی خوابه/ آرزوی من وتو!! به هم رسیدن نمی میره نمی خوابه، بی تو خورشید نمی تابه/آه گل...
-
تنکیو
جمعه 5 اسفند 1390 14:25
مرسی داداش! سیگاری نیستم ما با گریه هامون دود میشیم ...
-
خاااک عااالم !
یکشنبه 30 بهمن 1390 19:36
شاعر میگه : داشتی زندگیم ُ می کردی داشتم زندگیت ُ می کردم !! تا بیشتر از این بـ ــ گا نرفتیم بزن به چاک ... به به :دی
-
یو!
جمعه 28 بهمن 1390 17:14
نمی دونم چرا اینقد حس خوبی بهت دارم ! حس می کنم با تو خوبم با تو شادم . نمی دونم ... گاهی از خودم می پرسم چرا دوسش داری ؟ جواب قانع کننده ای ندارم ، اما ... می دونم دوست دارم ! پ.ن: با تچکر :دی
-
باردارم از "تو"
چهارشنبه 26 بهمن 1390 08:55
در اولین هم صـحبتی مان فکرم حامله شد و تو هیچ وقت به دنیا نمی آیی...
-
زندگی این است !
دوشنبه 24 بهمن 1390 17:03
تلخ تلخ می خندی تلخ تلخ نگاهت می کنم به روی هم نمی آوریم می گذریم ...
-
در وصف ِ یار :دی
یکشنبه 23 بهمن 1390 14:15
هیچ در وَصفـــ..ت نگویم ، که تو در وصف نگنجی !
-
بیا ابر باشیم
سهشنبه 18 بهمن 1390 21:48
تا حالا ابرها رُ دیدی؟ حتما پیش خودت داری می گی چه سوال مسخره ای!! اشتباه نکن.. خیلی از آدما فقط "خیال می کنن" که می بینن. بیا دوباره و با هم به ابرا نگا کنیم، خیلی ساده. اول ابرا پراکنده ن بعد همدیگه رُ بغل می کنن خیلی آروم ُ نرم ، اونقد که نمی تونی از هم تشخیصشون بدی ، یکی میشن و نتیجه ی قشنگ ِ این...
-
unusual
یکشنبه 16 بهمن 1390 12:07
آدم عجیبی هستم چیزهای زیادی را به هم ربط می دم که هیچ ربطی به هم ندارند مثلا، تو را به خودم...
-
آقای پدر
شنبه 15 بهمن 1390 22:38
آقای پدر این روزا در گیر آشتی دادن دوتا برادر ِ که چن ساله به خاطر ارث ُ میراث با هم قهرن، امروز داشتم باهاش بحث می کردم که" آدم مگه چه قد می خواد زندگی کنه که نصفشُ با داداشش قهر باشه اینا دیگه کی ان؟!! چه قد ِ خودخواه َ ن!! و از این صوبتا" . "مشکل فرهنگی ِ" منظورشُ میفهمم اما خیلی باش موافق نیستم...
-
ساده ام
شنبه 15 بهمن 1390 12:10
معمای پیچیده ای نیستم آسان حل می شوم در "تو"